ساسان اشکش/ انتخابات شوراهای شهر در ایران، بهویژه در شهرهای کوچک و مناطقی با بافت قومی پررنگ، همواره صحنهی تلاقی دو جریان متفاوت بوده است: قومیت بهعنوان عامل هویتبخش اجتماعی و سیاست بهعنوان نیروی سازماندهندهی قدرت. در چنین فضاهایی، نگاه قومی اغلب جایگزین نگاه حزبی میشود؛ بهگونهای که رقابتها نه بر اساس برنامههای توسعهای و […]
ساسان اشکش/ انتخابات شوراهای شهر در ایران، بهویژه در شهرهای کوچک و مناطقی با بافت قومی پررنگ، همواره صحنهی تلاقی دو جریان متفاوت بوده است: قومیت بهعنوان عامل هویتبخش اجتماعی و سیاست بهعنوان نیروی سازماندهندهی قدرت. در چنین فضاهایی، نگاه قومی اغلب جایگزین نگاه حزبی میشود؛ بهگونهای که رقابتها نه بر اساس برنامههای توسعهای و ظرفیتهای نو، بلکه بر محور پایگاههای قومی و منطقهای شکل میگیرد.
در این شرایط، شوراها بیش از آنکه به عرصهای برای طرح ایدههای نو و تخصصی بدل شوند، به پایگاهی برای رفع نیازهای محلی و قومی تبدیل میشوند. همین امر سبب میشود جریانهای سیاسی، فارغ از گرایشهای چپ و راست یا اصولگرا و اصلاحطلب، در نهایت به دغدغههای قومی تن دهند و برای جلب حمایت اجتماعی، خود را با این واقعیت تطبیق دهند.
با وجود غلبه نگاه قومی، جریانهای سیاسی عرصه را خالی نمیکنند. آنان بهخوبی میدانند که پیروزی در انتخابات شورا مقدمهای است برای حضور در عرصههای بزرگتر؛ از مجلس شورای اسلامی گرفته تا رقابتهای ریاستجمهوری. به همین دلیل، انتخابات شوراها ـ بهویژه در دورهی هفتم ـ شاهد حضور چشمگیر گروههای سیاسی خواهد بود؛ از حامیان دولت گرفته تا مخالفان آن، و از جریانهای نزدیک به نمایندگان محلی تا رقبای آنان.
این حضور پررنگ، انتخابات شورا را از یک جریان اجتماعی و تخصصی به رقابتی کاملاً سیاسی تبدیل میکند؛ رقابتی که در آن هر رأی میتواند پشتوانهای برای آیندهی سیاسی جریانها باشد.
رضایت یا نارضایتی مردم از عملکرد دولت و مجلس، بیتردید مهمترین عامل استقبال از جریانهای سیاسی در انتخابات شوراهاست. مردم با رأی خود نهتنها به چهرههای محلی اعتماد یا بیاعتمادی نشان میدهند، بلکه پیام روشنی به جریانهای کلان سیاسی ارسال میکنند. پشتوانهی رأی این جریانها میتواند سرنوشت پیروزی یا شکست آنان را رقم بزند.
در این میان، هماهنگی فکری و مدیریتی جریانهای سیاسی نقشی کلیدی در ارتقای سطح کیفی شوراهای آینده خواهد داشت؛ شوراهایی که اگر بتوانند از نگاه صرفاً قومی عبور کنند، ظرفیت تبدیلشدن به موتور محرک توسعهی شهری و اجتماعی را خواهند داشت.
انتخابات شوراهای شهر در مناطق قومی، بیش از آنکه عرصهی رقابت برنامهها باشد، میدان جدال هویتها و پایگاههای اجتماعی است. با این حال، حضور جریانهای سیاسی و تأثیر رضایت عمومی از عملکرد دولت و مجلس، این انتخابات را به یکی از مهمترین بزنگاههای سیاسی کشور بدل میسازد. آیندهی شوراها در گرو آن است که آیا میتوانند از سایهی قومیت فراتر روند و به نهادی برای توسعهی شهری و اجتماعی تبدیل شوند یا همچنان در حصار رقابتهای قومی باقی خواهند ماند.
Δ