به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آروان خبر، دکتر عبدالحسن مقتدایی، استاندار پیشین خوزستان، در نشست تخصصی «توسعه خوزستان؛ فرصتها و چالشها» که در نمایشگاه دستاوردهای هفته دولت در اهواز برگزار شد، با نگاهی انتقادی به ساختار مدیریتی کشور، از گمارش مدیران غیرشایسته بهعنوان یکی از موانع اصلی توسعه نام برد. او با مرور صد سال […]
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آروان خبر، دکتر عبدالحسن مقتدایی، استاندار پیشین خوزستان، در نشست تخصصی «توسعه خوزستان؛ فرصتها و چالشها» که در نمایشگاه دستاوردهای هفته دولت در اهواز برگزار شد، با نگاهی انتقادی به ساختار مدیریتی کشور، از گمارش مدیران غیرشایسته بهعنوان یکی از موانع اصلی توسعه نام برد.
او با مرور صد سال اخیر تاریخ ایران، این دوره را به دو بخش پنجاهساله تقسیم کرد: نخست، دوران سلطنتی پهلوی و سپس دوران حکومت دینی پس از انقلاب. به باور مقتدایی، هر یک از این دورهها سبک مدیریتی خاص خود را داشتهاند که بررسی آنها میتواند راهگشای آینده کشور باشد. در دوران پهلوی، برنامههایی چون ساخت راهآهن و تأسیس ادارات دولتی اجرا شد، اما این اقدامات با ایرادهای ساختاری همراه بودند که در نهایت به وقوع انقلاب انجامید. او همچنین به تفاوت نگاه رضا شاه و محمدرضا شاه به توسعه اشاره کرد.
در دوره پس از انقلاب نیز، به گفته مقتدایی، دو رویکرد مدیریتی متفاوت وجود داشته است؛ در مقطعی، امام خمینی (ره) در جزئیات اجرایی دخالت نمیکردند و مسئولان مسیر خود را پیش میبردند، اما در دورهای دیگر، تصمیمگیریها با جزئیات بیشتری و تحت تأثیر احکام حکومتی انجام میشد.
مقتدایی در ادامه سخنان خود، چهار عامل اصلی را مانع توسعهیافتگی کشور دانست. نخست، فقدان خرد جمعی و مشورت واقعی در تصمیمگیریها؛ او تأکید کرد که توسعه تنها زمانی محقق میشود که اجزای آن—اقتصاد، فرهنگ، اشتغال و امنیت—در کنار هم و با مشارکت شکل گیرند. دوم، غلبه منویات شخصی بر تصمیمگیریهای کلان؛ به گفته او، در دوره پهلوی «عوامل ملوکانه» و در دوره پس از انقلاب «احکام حکومتی» سبب شدهاند که تصمیمها به خواست افراد وابسته گره بخورند، نه بر اساس منافع عمومی.
سومین مانع، سستی در ساختار مدیریتی است. مقتدایی با ذکر نمونههایی از استان خوزستان، از فروپاشی ساختارهای قدرتمند مدیریتی گذشته انتقاد کرد. شرکتهای نفتی که برای تولید روزانه پنج میلیون بشکه طراحی شده بودند، اکنون با وجود افزایش تعداد شرکتها، به تولید سه میلیون بشکه نیز نمیرسند. همچنین سازمان آب و برق خوزستان که مدیریت منطقهای داشت، به شرکتهای کوچک و پراکنده تبدیل شده که نتیجه آن، ساخت بیرویه سد و خشکشدن تالابها بوده است. او اشکال اصلی را ناهماهنگی میان ساختار و برنامه دانست.
چهارمین عامل، گمارش مدیران غیرشایسته است. مقتدایی با انتقاد از روند انتصابها گفت: «مدیران بر اساس تخصص و شایستگی انتخاب نمیشوند. این بیتوجهی به صلاحیتها، تولید و پیشرفت را متوقف کرده است.» او با ذکر خاطرهای از زمان انتصاب خود بهعنوان استاندار افزود: «هیچ آموزش یا توجیهی درباره وظایف به من داده نشد؛ این نوع انتصابها، نشانهای از ناکارآمدی ساختاری است.»
در پایان، مقتدایی توسعهنیافتگی در ایران را نه ناشی از کمبود امکانات، بلکه حاصل چالشهای مدیریتی و ساختاری دانست. او دخالتهای نهادهای نظارتی را از عوامل توقف قطار توسعه عنوان کرد و خواستار حضور فعال دانشگاهها در جامعه شد: «علم باید از دیوارهای دانشگاه بیرون بیاید و در خدمت مردم قرار گیرد.»
Δ