آروان خبر؛رهام اشکش//استاد ناصر تقوایی، فیلمساز صاحب سبک، متفکر و قهار، که دههها مظهر اصالت و نماد ماندگارِ استقلال هنری بود، چشم از جهان فروبست و میراثی گرانبها از فیلم، نگاه و پرهیزکاری را به یادگار گذاشت. تقوایی نه تنها یک کارگردان، بلکه یک استادِ تمامعیار در روایت و یک فیلسوف در قاب بود؛ هنرمندی […]
آروان خبر؛رهام اشکش//استاد ناصر تقوایی، فیلمساز صاحب سبک، متفکر و قهار، که دههها مظهر اصالت و نماد ماندگارِ استقلال هنری بود، چشم از جهان فروبست و میراثی گرانبها از فیلم، نگاه و پرهیزکاری را به یادگار گذاشت. تقوایی نه تنها یک کارگردان، بلکه یک استادِ تمامعیار در روایت و یک فیلسوف در قاب بود؛ هنرمندی جریانساز که سینما را فراتر از سرگرمی، بلکه محفل تأمل و بازتاب واقعیت میدانست. قلم او در فیلمنامهنویسی، تصویری دقیق، بومی و عمیق از جغرافیای فرهنگی ایران به دست میداد. اما قصه استاد، قصه دردناکِ سکوت آگاهانه نیز هست. او با شجاعتی مثالزدنی، سالها انزوای خودخواسته را به هنر دستوری و سفارشی ترجیح داد. او اعتقاد داشت که هنر، به محض دستوری شدن، جوهر خود را از دست میدهد. این اصل والا، در گفتار او با شفافیت بینظیری تبلور یافته است: آخرین باری که دیدمش پرسیدم استاد چرا فیلم نمیسازی؟ گفت: چون نمیخوام حتی یک دقیقه از اثرم سانسور بشه…این جمله، نه یک بهانه، بلکه بیانیهای جاودانه در باب حفظ تمامیت اثر است. تقوایی، فیلمساز قهار و استاد بیبدیل فیلمنامهنویسی، هنرش را وقف مردم، اندیشه و زیبایی کرد. او هرگز با جریانهای قدرت همراه نشد، هنر را برای هنر و حقیقت میخواست، نه ابزاری در دست حکومت. او هیچگاه درگیر بازیها و رانتهای بروکراسی نشد تا صدای مستقل و مردمیاش خدشهدار نگردد. ناصر تقوایی رفت، اما سکوت پرهزینه او، بلندترین فریاد تاریخ سینمای ما در دفاع از آزادی بیان و اصالت خلاقه باقی خواهد ماند. روحش شاد و یادش در تاریخ هنر ایران، جاودان باد.
Δ