یادداشتی به قلم رضا نجفیان

خوزستان ؛ گرفتار در زنجیر قوم گرایی و مدیران قومی

قدیمی ترها می‌گویند پای انگلیسی ها که به این منطقه کوهستانی _جلگه ایی باز شد کم کم سایه نحس قوم بازی و قوم گرایی بر همه جای این دیار گسترانیده شد ، نقشه ایی که برای به یغما بردن ثروت ها و ذخایر غنی این آب و خاک طراحی شد و درست و دقیق عرق […]

قدیمی ترها می‌گویند پای انگلیسی ها که به این منطقه کوهستانی _جلگه ایی باز شد کم کم سایه نحس قوم بازی و قوم گرایی بر همه جای این دیار گسترانیده شد ، نقشه ایی که برای به یغما بردن ثروت ها و ذخایر غنی این آب و خاک طراحی شد و درست و دقیق عرق به رگ و ریشه آدمها را هدف قرار داد . و چه نقشه هوشمندانه ایی تا بدون نشان دادن خود ، خودی ها را بجان هم بیاندازد .
و نتیجه این همه ، آن شد که تا امروز هم ادامه دارد یعنی له شدن میوه های رسیده شایستگی در زیر پای آن کال های نارسی که وضعیت استان غنی و سرشار از ثروت را بدینگونه به فلاکت و بدبختی کشانده اند . نامدیران کت و شلوار پوشیده قومی که در زیر چتر حمایت قومی و طایفه ایی شدند بلای جان خوزستان و نتیجه اش شد همان که نباید می‌شد . شهرهای توسعه نیافته و روستاهای خالی از سکنه ، زمین های کشاورزی ترک خورده از بی آبی و حق آبه های خیالی ، هورهای خشکیده و لبان تشته پیر و جوان روستاهایی که مدارس سنگی با سقف های چندلی شان ورد زبان ها شد تا کودکان تازه بعد از مثلا آموختن با اعمال شاقه با گزیدگی عقربکی و نبود درمان مناسب خاطره ایی می‌شدند در ذهن همکلاسی های دیگرشان و در آخر هم جاده های مرگی که با خون مسافران بخت برگشته، فرش قرمزی شد برای تردد همین نابلدان و نامدیران قومی و …
آیا امیدی به تغییر وضع موجود استان میبینید ؟ سالیان سال می‌گذرد و ده ها مدیر ارشد و صدها مدیر میانی و هزاران مدیر پایه تغییر کرده اند آیا در وضعیت استان تغییر مثبتی و حداقل پیشرفتی صورت گرفته است آیا در همین اهواز مثلا کلانشهر ، حرکت هایی حداقلی برای نزدیک شدن به کمترین های استاندارد یک کلانشهر ، شکل گرفته است ؟ بدون تردید در اذهان همه خوانندگان این مطلب فقط یک جواب تداعی می‌گردد ؛ خیر … و درست هم هست چون هر تغییری برای بهتر شدن و هر پیشرفتی تنها شرط لازم و کافی برای آن تغییر در دیدگاه‌ها و نگرش ها یک جامعه است میلیاردها بودجه و بهترین مدیران هم به این استان بیایند و بروند تا اصل و اصول ما قوم گرایی و طایفه گرایی باشد کاری نمی‌توانند بکنند همانطور که در همه سی ، چهل سال گذشته اینچنین بوده است و بازهم همینطور خواهد بود .
چرا که در دامن همین قومیت بازی ها و قوم گرایی هاست که محافل و گعده های سیاسی و سهم خواهی و زد و بند های تیمی و گروهی پرورش میابند و پر مسلم است مدیری که پرورش یافته دست این حضرات نباشد و دغدغه اش صرفا خدمت باشد نه قرار و مدار برای گعده های شبانه و باج دهی به سر لیست های قومی_طایفه ، یا سریعا حذف میشود یا آنقدر بطور فرسایشی روح و روانش را به بازی می‌گیرند که فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد ‌. و دوباره خوزستان و اهواز میماند و حوضش که پر است از آرزوهای بر باد رفته مردمانی که هر روزه خود و جوانانشان با انواع آسیب های اجتماعی از خودکشی ، اعتیاد گرفته تا بیکاری های خرد کننده و … دست و پنجه نرم می‌کنند .
بدون تعارف حال اینجا و مردمانش بهیچوجه خوب نیست شهرهایمان همان روستا و کلانشهرمان نهایتا شهری عقب افتاده خواهد ماند و با هیچ مدیر کارکشته و اعتبار از آب گذشته ایی هم خوب نخواهد شد و تا این زنجیر سنگین و زنگزده قوم و قوم گرایی پیکر خسته و نحیف خوزستان را در هم می‌فشارد، درب بر همان پاشنه خواهد چرخید .
یاحق .