اسفندیار عبداللهی/سفر سید ابراهیم رئیسی به آمریکای جنوبی و کشورهایی چون ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه بدون هیچ توضیح خاصی نشان از ادامه دکترین چند دهه اخیر جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ادامه دشمنی با آمریکا، اصرار و پافشاری بر شعار و استراتژی مقاومت و تلاش برای اثبات اصل بی نیازی ما به غرب است. ایران […]
اسفندیار عبداللهی/سفر سید ابراهیم رئیسی به آمریکای جنوبی و کشورهایی چون ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه بدون هیچ توضیح خاصی نشان از ادامه دکترین چند دهه اخیر جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ادامه دشمنی با آمریکا، اصرار و پافشاری بر شعار و استراتژی مقاومت و تلاش برای اثبات اصل بی نیازی ما به غرب است.
ایران چند دهه تلاش کرد که به عنوان عضو اصلی، در پیمان شانگهای پذیرفته شود. این تلاشها در دولت روحانی تقریبا نتیجه داد و با روی کار آمدن سید ابراهیم رئیسی عضویت ایران پذیرفته شد. ورود به پیمان امینتی شانگهای به عنوان نمونهای از تنشهای ایدئولوژیک غرب ستیزانه، البته اولین اقدام جمهوری اسلامی ایران در این بیش از چهار دهه نبوده و این خط سیاسی از همان آغازین روزهای استقرار نظام با اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام کلید خورد و با سفر رئیس دولت انقلابی به آمریکای لاتین ادامه یافته است.
بررسی رفتاری دولت رئیسی و نهادهای حاکمیتی در عرصه دیپلماسی نشان میدهد، هسته مرکزی و اصلی تصمیم در جمهوری اسلامی ایران هر گاه در مسئله اصلی خارجی به مشکلی بر میخورد، تحرکات دوربینی و سفرهای خاصی را جایگزین آن میکند. بعد از سفر «هیثم بن طارق» سلطان عمان به تهران این امیدواری ایجاد شد که چند مسئله مهم ایران به مراحل پایانی خود نزدیک شده است و طبیعی بود که منتظر خبرهای مشخصی باشیم. بازار هم نسبت به این سفر واکنش نشان داد و دلار، طلا و خودرو با کاهش چندباره قیمت روبرو شد.
اما نه؛ گویا هرگز نباید نسبت به هیچ نشانهای خوشبین بود، چون سفر رئیس دولت سیزدهم به ونزوئلا بیانگر توقف در روند مذاکرات ایران و آمریکا است و از همان جنس رفتارهای دوربینی و سفرهای ویترینی-تبلیغاتی است که مقامات دولت همیشه به آن تمسک جستهاند. البته گویا هنوز در سلطان نشین عمان خبرهایی است و آنگونه که روز چهارشنبه وزیر امور خارجه عمان اعلام کرده، ایران و آمریکا تنها یک قدم تا احیای برجام جدید فاصله دارند و ظاهرا اولین خروجی توافق احتمالی این دو کشور، تبادل زندانیان خواهد بود.
از تمام پیچ و خمهای تحلیلی و گمانههای پیرامون موضوع برجام، آمریکا و موانع شناخته شده و نشده سر راه یک توافق پر سود برای همه که بگذریم، نباید این مهم که نظام جمهوری اسلامی هر روز به انتخابات مجلس و به فاصله اندکی از آن، به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۴ نزدیک و مقطع مهمی محسوب میشود، را نادیده گرفت.بیشتر کارشناسان و حتی مسئولان ایرانی به آسیبهای ناشی از کاهش مشارکت مردم در دو انتخابات سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ اذعان و اعتراف کردهاند و قطعا هسته مرکزی تصمیم گیری در نظام، نیاز به یک انتخابات بهتر در دورههای پیش رو دارد و رهبری هم تحت عنوان «انتخابات خوب» بر آن صحه گذاشتند.
به هر روی جمهوری اسلامی نیاز به تحرک دارد و باید ثابت کند که گرچه اوضاع و شرایط کشور به طور کلی خوب نیست ولی زندگی جریان دارد و ما در حال تلاش برای بهبود شرایط هستیم. به باور نگارنده تلاش برای به دست آوردن دل مردم و بازگرداندن سرمایه اجتماعی و آشتی دادن مردم با صندوق رای ذاتا یک اقدام قابل احترام است، اما نه با پیغام و پسغام تحکمی به نمایندگان ادوار و ترغیب و تشویق آنها به ثبت نام برای مجلس آینده و یا سفر رییس جمهور به بلوک مارکسیست و کشورهای تحریم شده و ورشکسته و نه با تبلیغات بی نتیجه ای چون جایگزین کردن ارزهای شرقی در تجارت با کشورهای منطقه.
واقعیت این است که مردم ایران در این دوره از تاریخ، به آسانی تفاوت کار واقعی و اقدام اصیل با رفتارهای تبلیغاتی و دوربینی را متوجه میشوند و به نظر این فیگور اجتماعی ناشی از این است که مردم فکر میکنند در مقاطعی از تاریخ مواظب نبودهاند و کلاه سرشان رفته، به همین دلیل مقاومتهای عجیبی در مقابل رویدادها از خود نشان میدهند و سختگیر و اهل تحقیق شده اند و دست به راستیآزمایی میدانی و مقایسهای میزنند. بدیهی است با وجود این نسل نکته سنج و حساس ایرانی و با وجود این جامعه آماری عمیق و مسلح به امکانات فراوان برای رصد اوضاع، کار حاکمان و دولت مردان سختتر میشود.
به وضوع میتوان دید و شنید که مردم باور نمیکنند حاکمیت دلار در دنیای اقتصاد و تجارت و بازار مالی جهان رو به افول است و جایگزین شدن ارزهایی مثل یوان و روبل و روپیه به جای دلار را امری نزدیک به محال میدانند. مردم ایران هیچ اعتمادی به روس و چین و بلوک مارکسیست آمریکای جنوبی ندارند و میدانند تنها نقطه مشترک بین ایران و این دست دول، آمریکا ستیزی است و اتحاد ما با آنها را اتحاد با منزویان تعبیر و تفسیر میکنند. هر قدر دولت ما با آنها مودت و برادری دارد به همان میزان جامعه نسبت به آنها بدبین و حساس است. مردم بعد از سالها اعتماد و هجوم به صندوق رای برای تعیین سرنوشت خود و بعد از اینکه متوجه شدند هیچ تغییری از این ناحیه رخ نخواهد داد، امروز جلب اعتماد و دعوت آنها برای آشتی با نهاد انتخابات و صندوق رای بسیار سخت است و تنها یک اقدام واقعی، ملموس و محسوس شاید بتواند بخشی از این مردم را راضی کند.
نکته پایانی اینکه استفاده از رسانه خوب است، سفر به دیگر بلاد خوب است، تشویق به مشارکت در انتخابات خوب است، قانون گذاری خوب است حتی استیضاح هم خوب و مهم است. خیلی از اقدامات دیگر هم خوب است، اما فقط قدم، کار و برنامه واقعی قابل ترازو کردن و دارای متر و معیار و اقداماتی محسوس و ملموس است که خروجی و نتیجه میدهد و مردم ایران هم در این حالات است که ما و شما را باور میکنند، تمام.
Δ