محمدرضا چمن نژادیان- معاون سیاسی ستاد امیدخوزستان،رئیس ستاد عدالت طلبان حزب اعتدال وتوسعه خوزستان،عضو ستاد مرکزی، کلان شهر اهواز و… بیش از یکسال از پیروزی دکتر پزشکیان ریاستجمهوری اسلامی ایران می گذرد. ملت به واسطه ی تفکر جریان خالص ساز حاکم به کاندیدای تفکر همگرای اصلاحی اعتدالی به امید تغییر رای دادند. تا شاید با […]
بیش از یکسال از پیروزی دکتر پزشکیان ریاستجمهوری اسلامی ایران می گذرد. ملت به واسطه ی تفکر جریان خالص ساز حاکم به کاندیدای تفکر همگرای اصلاحی اعتدالی به امید تغییر رای دادند. تا شاید با کم شدن شکافها در سایه ی مشارکت ملت منافع و امنیت ملی بهتر تحقق یابد. عقلانیت و اصلاحطلبی در مدیریت کشور حاکم گردد. اما آنچه در پرتو واژه ی مطلوب اما بدون پیشینه و پشتوانه ی تجربی وفاق عملاً رخ داد،به ویژه در استان خوزستان نوعی از افتراقی و ناکارآمدی بود. که باعث عمیق تر شدن فاصله در پایگاههای اجتماعی و مدنی میان حامیان پزشکیان گردید. فاصلهای که بیشتر ناشی از عدم دیدن برنامه کارشناسانه و داشتن داستان توسعه ی متوازن خوزستان بود.که امروزه تا حد زیادی به ناامیدی در کارآمدی،عدم تحقق مطالبات مدنی و بداخلاقی سیاسی بدل شده است. دولت وفاق ملی که بیشتر با شعار صداقت گفتاری، کارشناسی کرداری، امانتداری منصفانه، عدالت گرایی، فساد ستیز و شایسته گزینی کلیه ی ایرانیان بر سرکار آمد. هدفش کاستن از شکاف و تنش میان دولت ملت در درون، همسایگان و جوامع المللی در برون برای رفع تحریم ها بوداما با وجود اقدامات اولیه ی مثبت و بی سابقه ی دکتر پزشکیان در مدیریت کلان مملکت که توانست ظرفیت های ادیان،اقوام و اقشار را بکار بگیرد. با وجود تمامی مشکلات و جنگ ۱۲ روزه پزشکیان توانست مملکت را با وجود ناترازیهای به ارث رسیده خوب اداره کند. اما این رویکرد بخاطر عدم مانیفست کارشناسی مدیریتی در بدنه ی دولت استمرار نیافته و به همگرایی مدنی واقعی معنادار مبدل نگردید. بلکه خود عاملی برای میدان دادن به چهرههای اپورتنیسم امتحان پس داده ی ناکارآمد و منتسب به جریان رقیب شد. پیمانکاران سیاسی مفسد و رانت طلب ناتوان میدان دار امور شدند.این روند در خوزستان بیش از هر جای دیگر خود را از روزهای اول با تبعیض، افتراق و حتی اجحاف نسبت به نیروهای ستادی دکتر پزشکیان نشان داد. تاجایی که فاصله میان استاندار و بدنه ستادی و مردمی حامی دولت روز به روز بیشتر شد. امروز که بیش از یک سال از عمر دولت وفاق ومدیریت عالی وفاقی خوزستان می گذرد. مدیریتی که دولت مرکزی و جناب دکتر پزشکیان: اولاً: از میان خیل نیروهای توانمند قوم شریف و شهید پرور عرب برگزید. ثانیاً:گزینشی که مطالبه ی یک قرنی رنگین کمان اقوام خوزستانی، جریانات سیاسی اصلاحی و روشنفکری بود. اما متاسفانه و مدیریت شده با انحصارطلبی پیمانکاران افراطی سیاسی، تنگ نظری کینه توزانه و عقبه ی پدرسالار مرکز نشین مشاهده شد. تعدادی از ستادها و ستادیهای مرکزی، امید، عدالت طلبان حزبی، مردمی و اصولگرایان معتدل و… که اکثر پایگاههای رای متعلق به آنان بود، به حاشیه رانده شدند. با وجود درخواست مکرر حتی موفق به دیدار استاندار دولت منتخب خود برای تعامل، همگرایی ارشادی و مطالبگری نشدند. مردمی هم که با امید به تغییر با ندای معتمدین پایگاههای اجتماعی پای صندوق رای آمدند، امروز با عملکردی مواجهاند که نهتنها وعدهها را محقق نشده می یابند.بلکه بخاطر حذف چهرههای موجه معتمد کارشناس، بیتوجهی به مطالبات انتخاباتی و عدم وجود داستان توسعه خوزستان سردرگم سرخورده شده اند. و به صف گسترده ی منتقدان و مخالفان مبدل گشته اند. زیرا بیشتر ستادی هایی اصلاحی، اعتدالی و حزبی که در روزهای پرشور انتخابات از دکتر پزشکیان حمایت کردند، اکنون در خوزستان با وجود سعه صدر، تحفظ سیاسی برای وفاق و حرمتها بی دلیل با اجحاف مورد بی حرمتی بداخلاقانه قرار گرفتهاند. دولت وفاق ملی که برای همگرایی و هم افزایی پتانسیلهای مشارکت حداکثری ملی، مدنی و محلی شکل گرفت. تا صداقت، کارآمدی و مشارکت اجتماعی را در میان اقشار ملت و جوامع هدف گسترش دهد. تا انسجام ملی و وفاق پایگاههای اجتماعی به عنوان سرمایهی راهبردی نظام و رئیسجمهور ساماندهی گردد. فلذا نگارنده راقم فوق که از نزدیک اشراف بر رویکرد های مثبت و منفی مدیریتی و ستادی دارد. از شورای هماهنگی فراگیر دوستان ستادی و امید برای عملیاتی شدن راهبردهای ملی، توسعه خوزستانی و استیفای مطالبات ستادی حمایت کامل می کند. ضمن تاکید بر تعامل کارشناسانه و سازنده ی طرفینی ستادیها، دولتمردان استانی و گزینه های دولت وفاق ملی دو اقدام عاجل ملی و استانی ذیل را پیشنهاد هم دارد: ۱- حال که احزاب و تشکلات صنفی تکنفری کارکرد واقعی ندارند. زمان آن رسیده که ستادها در قالب یک کارگروه همگرای فراگیر و بازوی کارشناسی با انتخابات دمکراتیک انتخاب شوند. و خارج از ساختارهای اداری و مستقل گرد هم آیند و پیگیر توسعه متوازن مدنی ملی، استانی و مطالبات ستادی مردمی باشند. ۲- دولت مرکزی علاوه بر مطالبه ی مطالبات انتخاباتی خود و ستادها با ارزیابی عملکردها فراتر از خواسته های ستادی بشکل ملی کارآمدی مدیران و توسعه محوری استانهای استراتژیکی مانند خوزستان را رصد و بدون فوت وقت با شورای هماهنگی فراگیر چاره اندیشی عاجل برای تبدیل به احسنت نماید. تشکیل شورای همگرایی فراگیر حامیان دولت در استان خوزستان می تواند متشکل از کارشناسان دانشگاهی ستادی، پیشکسوتان مجرب مدیریتی ستادی و روسای تمامی ستادهای رسمی باشند. این پیشنهاد راهکاری عملی برای بازسازی اعتماد، احیای امید و جلوگیری از ریزش پایگاه رأی اعتدالی اصلاحی می تواند، تا حدودی با درایت، عقلانیت و وفاق سیاسی کنشگران واقعی کار آمد باشد.
Δ